دره بهشت
سفر نامه دره بهشت
کوهپیمایی دره بهشت. همیشه تو عکسا وفیلما وقتی میبینم کوهنوردا خوشحالن و با اون همه انرژی میرن تو دل طبیعت، میگم خود خودشه اصل زندگی رو کوهنوردا میکنن، چه حالی میده!، اما این فکر فقط تا صبح برنامه که میخوام از خواب بیدار بشم هستش، صبح روز برنامه که میشه، کاملا نظرم عوض میشه تا جایی که اگر گروهی نباشه و سرپرست پیگیر، که صبح یک ساعت قبل قرارمون پیام بدن برای یاداوری برنامه، صد در صد کنسل میکردم و خواب شیرین رو ادامه میدادم .
ساعت ۷ قرار ابتدای مسیر کوهپیمایی بود، که گروه باید جمع میشد تا طبق برنامه لیدر ساعت ۷:۱۵ حرکت کنیم با این که دوتا از بچه ها دیرتر رسیدن سر قرار ، ولی برنامه راس ساعتی که اعلام شده بود شروع شد. بعد از این که لیدر خودشو معرفی کرد و بچه ها باهم اشنا شدن، با پذیرایی که گروه تدارک دیده بود ، دیدن لیدر سر حال که یه پلن کلی رو دادن همون ابتدای راه خواب از سرمون پرید کامل و راه افتادیم حدود ساعت ۸ سر چشمه اول یه توقف ده دقیقه ای داشتیم که بچه هایی که دیرتر اومدن بهمون پیوستن(البته با یک کوهنورد حرفه ای از لیدر های گروه هستن) چشمه اول اب خیلی کم میومد ازش، لیدر به این تاکید زیادی داشتن، میخواستن بگن بالا چشمه های بهتری در انتظارمونه😉 سرپرست طی مسیر یکسری اموزش های اولیه کوهپیمایی و نکاتی که رعایت اونا با این که خیلی پیچیده نیست ولی ضروریه برای یک کوهنور رو گفتند. سرعت با انتخاب سرقدمی که لیدر کرده بود عالی بود و همه بچه ها راضی بودن خوبیه لیدر این برنامه این بود که هر ده دقیقه خانم عفتی از نفر اول که به صورت خطی میرفتیم تا نفر اخری تو صف کوهپیمایی بود حال واحوال پرسی میکردنو کلی گپ میزدن دیگه سختی کوهنوردی یادمون میرفت مسیر قله ی چین کلاغ بود تو راه پر از کوهنوردای حرفه ای کار بلد البته ناگفته نماند که گروه مام عظمتی داشت مسیر چندتا پاکوب مختلف داشت که همشون به یک مسیر منتهی میشد. شیب معمولی داشت و خیلی نبود ، مقصدی که از قبل تعیین شده بود چشمه ی دوم بود، که اب بیشتری ام داشت . تقریبا تا قبل این که به چشمه ها برسیم مسیر خشک بود. کنارمون رودخونه ی خشک و پر سنگ ولی خب دره جوری بود که کل مسیر رفت افتاب نبود دیگه نزدیک چشمه اول که شدیم کم کم افتاب افتاد تو مسیر ، ساعت ۹ به مقصد اصلی همون چشمه پر اب مورد علاقه ی سرپرست رسیدیم با درختای سن بالا ی تنومند که سایه دلنشینی تو اون افتاب درست کرده بودن بالاخره ما این چشمه رودیدیم سرپرستم خیالش راحت شد که بلاخره به اب فراوان رسیدیم یه ۵ دقیقه از خوشیمون نگذشته بود، که لیدر اعلام کرد: فقط تا ساعت ۱۰ میتونید خوش باشید، بعدش دیگه راه میفتیم. حالا ما همچنان خوشحال که ساعت ۱۰ میریم پایین اما مثل این که لیدر دید خیلی گروه پایس برنامه رو گسترش داد تا نزدیکای قله چین کلاغ البته چون سطح برنامه سبک اعلام شده بود، سرپرست در اختیار گذاشتن که هرکس تمایل داره تا نیم ساعت دیگه مسیر رو ادامه بده اما دل بزرگ میخواست که از کنار چشمه و زیر سایه درخت دل بکنی واس همین سه تا از بچه ها که یکیشون خودم بودم و کلا نشستن تو سایه اونم تو اون طبیعت رو رو ترجیح میدم به کوهپیمایی . گفتیم همینجا میمونیم منتظر شما خوش بگذره، دعاتونم میکنیم. که با سلامتی برید رو بیاید خلاصه که با شوخی و خنده لیدر اجازه داد ما بمونیم همونجا و لذت ببریم تا برگردن . ساعت ۱۱:۱۵ برگشن پایین و رسیدن به ما از اونجایی که ما حسابی استراحت کرده بودیم امادگی حرکت داشتیم ،که سرپرست محترم گفتند یه ربع استراحت میکنیم اینجا، بعد میریم پایین کلا من یکی همش در حال استراحت بودم خیلی هم عااااالی دیگه ساعت ۱۱:۳۰حرکت کردیم به سمت پایین که ساعت ۱۱:۴۸ رسیدیم به اون چشمه ی خشک که قطره قطره ازش اب میومد شاید روزی وانگهی دریا شود از اونجایی که کلا قصد لیدر این بود که تو این برنامه بهمون حال بدن حدودا یه ربع هم اونجا استراحت کردیم بعد دیگه حدود ساعت یک رسیدیم به ماشینا دیگه کلی تشکر از سرپرست که واقعا سنگ تموم گذاشتن همه جوره با صبوری و اخلاق خوبشون از هم خدافظی کردیم… تا سفر بعدی بدرود
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.