قله خله نو
ساعت 2.30 دقیقه صبح مورخ 25/11/92 از تهران بسوی شمشک حرکت کردیم. ساعت 4 صبح به روستای سپیداستون رسیدم. بعد از خوردن صبحانه و جمع کردن وسایل عزم حرکت نمودیم. چون هوا سرد بود و برف ها یخ زده و مدت زیادی از آخرین بارش گذشته بود از مسیر تابستانه به سمت پناهگاه لجنی حرکت کردیم. ساعت 9.30 دقیقه به پناهگاه لجنی رسیدیم. بعد از کمی استراحت حرکت به سوی قله را آغاز کردیم. شیب زیاد و سنگینی کوله ها حرکت را سخت کرده بود. هوا صاف و بدون باد بود. ساعت 12.30 به قله سرکچال اول رسیدیم. برف های روی خط الراس کاملاً یخ زده بود و مجبور به بستن کرامپون شدیم. بعد از حدود 40 دقیقه به قله سرکچال اصلی رسیدیم. بدون وقفه شروع به سرازیر شدن به سمت گردنه ورزاب شدیم. برف انباشته شده در پشت قله به حدی بود که تا سینه در برف فرو میرفتیم. با سختی فراوان در ساعت 15.30 به قسمت پایینی گردنه رسیدیم و اقدام به برپایی چادر کردیم. بعد از خوردن نهار بعلت خستگی زیاد خوابیدیم. باد به شدت شروع به وزیدن کرده بود و هوا هم رو به سردی میرفت. ساعت 21 شب باد حدود 40 کیلومتر سرعت و دما -21 درجه بود و هوا کاملا صاف بود.ساعت 4 صبح از خواب بیدار شدیم. باد آرام تر شده بود ولی هوا بشدت سرد بود. ساعت 4.30 از چادر به سمت قله برج حرکت کردیم. شیب زیاد زیر قله برج سرعت حرکت را کند کرده بود. هنگامی که به قله برج رسیدیم آقتاب زده بود. سوز سرما، صخره های یخ زده و شیب زیاد همه دست به دست هم داده بودند و حرکت را سخت می کردند. با احتیاط فراوان از قله برج سرازیر شدیم تا به تیغه های ژاندارک رسیدیم. تا خلنو کوچک از روی تیغه ها عبور کردیم ولی با وجود صخره بزرگی که در سر راهمان بود مجبور به فرود از یک دهلیز به سمت غرب شدیم. و پس از تراورس کردن صخره بزرگ مجدد روی تیغه ها سوار شدیم. این تراورس کوچک 40 دقیقه وقت مارا میگیرد. ساعت 10.30 دقیقه صبح به روی قله خلنو رسیدیم. هوا صاف و نسیم ملایمی در حال وزیدن است. دورتادورمان را قله های بلند و پر از برف پوشانده است و دماوند با شکوه از دور خودنمایی می کند. پس از گرفتن چند عکس یادگاری و خوردن تنقلات از همان مسیر شروع به برگشت می کنیم. ساعت 16 به محل چادر رسیدیم. خستگی راه امانمان را بریده بود. ولی با همان حال اقدام به آب کردن برف و درست کردن نهار کردیم. پس از صرف نهار و جمع کردن چادر، اقدام به حرکت به سمت قله سرکچال و پناهگاه لجنی کردیم. ساعت 18.30 به پناهگاه رسیدیم. پس از صرف شام خوابیدیم. فردا صبح از همان مسیر صعود به سمت روستاي سپیداستون حرکت کردیم ودر ساعت 10 صبح به روستا رسیدیم و از آنجا به سمت تهران حرکت کردیم.
ساعت 2.30 دقیقه صبخ مورخ 25/11/92 از تهران بسوی شمشک حرکت کردیم. ساعت 4 صبح به روستای سپیداستون رسیدم. بعد از خوردن صبحانه و جمع کردن وسایل عزم حرکت نمودیم. چون هوا سرد بود و برف ها یخ زده و مدت زیادی از آخرین بارش گذشته بود از مسیر تابستانه به سمت پناهگاه لجنی حرکت کردیم. ساعت 9.30 دقیقه به پناهگاه لجنی رسیدیم. بعد از کمی استراحت حرکت به سوی قله را آغاز کردیم. شیب زیاد و سنگینی کوله ها حرکت را سخت کرده بود. هوا صاف و بدون باد بود. ساعت 12.30 به قله سرکچال اول رسیدیم. برف های روی خط الراس کاملاً یخ زده بود و مجبور به بستن کرامپون شدیم. بعد از حدود 40 دقیقه به قله سرکچال اصلی رسیدیم. بدون وقفه شروع به سرازیر شدن به سمت گردنه ورزاب شدیم. برف انباشته شده در پشت قله به حدی بود که تا سینه در برف فرو میرفتیم. با سختی فراوان در ساعت 15.30 به قسمت پایینی گردنه رسیدیم و اقدام به برپایی چادر کردیم. بعد از خوردن نهار بعلت خستگی زیاد خوابیدیم. باد به شدت شروع به وزیدن کرده بود و هوا هم رو به سردی میرفت. ساعت 21 شب باد حدود 40 کیلومتر سرعت و دما -21 درجه بود و هوا کاملا صاف بود.ساعت 4 صبح از خواب بیدار شدیم. باد آرام تر شده بود ولی هوا بشدت سرد بود. ساعت 4.30 از چادر به سمت قله برج حرکت کردیم. شیب زیاد زیر قله برج سرعت حرکت را کند کرده بود. هنگامی که به قله برج رسیدیم آقتاب زده بود. سوز سرما، صخره های یخ زده و شیب زیاد همه دست به دست هم داده بودند و حرکت را سخت می کردند. با احتیاط فراوان از قله برج سرازیر شدیم تا به تیغه های ژاندارک رسیدیم. تا خلنو کوچک از روی تیغه ها عبور کردیم ولی با وجود صخره بزرگی که در سر راهمان بود مجبور به فرود از یک دهلیز به سمت غرب شدیم. و پس از تراورس کردن صخره بزرگ مجدد روی تیغه ها سوار شدیم. این تراورس کوچک 40 دقیقه وقت مارا میگیرد. ساعت 10.30 دقیقه صبح به روی قله خلنو رسیدیم. هوا صاف و نسیم ملایمی در حال وزیدن است. دورتادورمان را قله های بلند و پر از برف پوشانده است و دماوند با شکوه از دور خودنمایی می کند. پس از گرفتن چند عکس یادگاری و خوردن تنقلات از همان مسیر شروع به برگشت می کنیم. ساعت 16 به محل چادر رسیدیم. خستگی راه امانمان را بریده بود. ولی با همان حال اقدام به آب کردن برف و درست کردن نهار کردیم. پس از صرف نهار و جمع کردن چادر، اقدام به حرکت به سمت قله سرکچال و پناهگاه لجنی کردیم. ساعت 18.30 به پناهگاه رسیدیم. پس از صرف شام خوابیدیم. فردا صبح از همان مسیر صعود به سمت روستاي سپیداستون حرکت کردیم ودر ساعت 10 صبح به روستا رسیدیم و از آنجا به سمت تهران حرکت کردیم.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.